Monday, January 28, 2008

سعدی نظر از رویت کوته نکند هرگز



فضل است اگر خوانی، عدل است اگر رانی

قدر تو نداند آن کز رنج تو بگریزد

Saturday, January 12, 2008

حرف آخر



یکی باید بگه آخر من و تو کجای کاریم
وسط یه راه روشن یا هنوزم توی غاریم
یکی باید بگه آخر چرا رنگ ما پریده
چرا با این همه عینک هیچ کسی ما رو ندیده


Monday, January 7, 2008

رد پا


ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده ی دیدار ما

Wednesday, January 2, 2008

مشت می کوبم بر در

من هوارم را سر خواهم داد
چاره ی درد مرا باید این داد کند
از شما خفته ی چند
چه کسی می آید با من فریاد کند؟