Monday, June 15, 2009

این وضعیت عوض می شه... می دونم...

ستاره دیگه تو آسمون نبود، تو اوین بود
زیر پای تک تک بچه هامون مین بود
تموم پنجره ها بسته شد، سیاه شد
امید یه نفس راحت کشیدن تباه شد
برادر برادرو فروخت و پدر مادرو
به لجن کشیدن هرچی اعتقاد و باورو
مردونگی گم شد و از ریشه به ریش رفت
گردن یک عده کلفت شد، مفت از پول نفت
اما من یک نسلم که از اصلم نیافتادم
یه بغض شکسته ام و یک حنجره فریادم
یه صورت سیلی خورده و یه کفن دردم
تو هر شکل و لباسی ام و زنم یا مردم
این روزا هم می گذره، من با این امید زنده ام
این وضعیت عوض می شه، عوض می شه می دونم

تهران


آرام تر ز دریا، مواج تر ز طوفان
شهری به اسم ایران، قلبی به شکل تهران
ای از تبار البرز، ای زاده ی دماوند
در کوچه کوچه هایت، مردان همیشه مردند
تهران شب از تو دور است، تهران همیشه نور است
تهران و کوچه هایش، یادآور غرور است