Thursday, June 19, 2008

*من و رسوایی و این بار گناه
*تو و تنهایی و آن چشم سیاه
*از من تازه مسلمان بگذر
*بگذر از سر پیمان بگذر

Wednesday, June 18, 2008

من دم ز الا هو زنم


باز هوایی نیستم تا تیهو جانها برم
عنقاب قاف قربتم، کی بانگ بر تیهو زنم

Monday, June 16, 2008

شهر هفتم


گر ز حال دل خبر داری بگو
ور نشانی مختصر داری بگو
مرگ را دانم، ولی تا کوی دوست
راه اگر نزدیکتر داری بگو

Saturday, June 7, 2008

...خداحافظ


رویای آشنای شب و روز عمر من
در خوابهای کودکی ام دیده ام تو را
با آنکه جز سکوت جوابم نمی دهی
در هر سئوال، از همه پرسیده ام تو را